بهترین شعرهایی که خوانده ام

متن مرتبط با «سعدی شجریان» در سایت بهترین شعرهایی که خوانده ام نوشته شده است

صلح دوستی در اشعار سعدی و سهراب

  • با خواندن شعر مشهور سهراب به نام و پیامی در راه، آدمی به یاد نگرش سعدی شیرازی می افتد چرا که سعدی نگاه مصلح گرانه به جامعه دارد، می خواهد جامعه اش آباد و مرفه و سالم و صالح باشند؛ نگاه سهراب نیز بدین , ...ادامه مطلب

  • سعدی : به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم

  • سعدی :به خاک پای عزیزت که عهد نشکستمز من بریدی و با هیچ کس نپیوستمکجا روم که بمیرم بر آستان امیداگر به دامن وصلت نمی‌رسد دستمشگفت مانده‌ام از بامداد روز وداعکه برنخاست قیامت چو بی تو بنشستمبلای عشق تو نگذاشت پارسا در پارسیکی منم که ندانم نماز چون بستمنماز کردم و از بیخودی ندانستمکه در خیال تو عقد نماز چون بستمنماز مست شریعت روا نمی‌داردنماز من که پذیرد که روز و شب مستمچنین که دست خیالت گرفت دامن منچه بودی ار برسیدی به دامنت دستممن از کجا و تمنای وصل تو ز کجااگر چه آب حیاتی هلاک خود جستماگر خلاف تو بوده‌ست در دلم همه عمرنه نیک رفت خطا کردم و ندانستمبکش چنان که توانی که سعدی آن کس نیستکه با وجود تو دعوی کند که من هستم#سعدیLet's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سعدی شیرازی / کاروانی شکر از مصر به شیراز آید

  • کاروانی شکر از مصر به شیراز آیداگر آن یار سفرکرده ما بازآید گو تو بازآی که گر خون منت درخوردستپیشت آیم چو کبوتر که به پرواز آید نام و ننگ و دل و دین گو برود این مقدارچیست تا در نظر عاشق جانباز آید من خود این سنگ به جان می‌طلبیدم همه عمرکاین قفس بشکند و مرغ به پرواز آید اگر این داغ جگرسوز که بر جان منستبر دل کوه نهی سنگ به آواز آید من همان روز که روی تو بدیدم گفتمهیچ شک نیست که از روی چنین ناز آید هر چه در صورت عقل آید و در وهم و قیاسآن که محبوب منست از همه ممتاز آید گر تو بازآیی و بر ناظر سعدی برویهیچ غم نیست که منظور به اعزاز آید سعدی شیرازی ,کاروانی ...ادامه مطلب

  • سعدی شیرازی / امیدوار چنانم که کار بسته برآید

  • سعدی شیرازی : امیدوار چنانم که کار بسته برآیدوصال چون به سر آمد فراق هم به سر آید من از تو سیر نگردم و گر ترش کنی ابروجواب تلخ ز شیرین مقابل شکر آید به رغم دشمنم ای دوست سایه‌ای به سر آورکه موش کور نخواهد که آفتاب برآید گلم ز دست به دربرد روزگار مخالفامید هست که خارم ز پای هم به درآید گرم حیات بماند نماند این غم و حسرتو گر نمیرد بلبل درخت گل به بر آید ز بس که در نظر آمد خیال روی تو ما راچنان شدم که به جهدم خیال در نظر آید هزار قرعه به نامت زدیم و بازنگشتیندانم آیت رحمت به طالع که برآید ضرورتست که روزی به کوه رفته ز دستتچنان بگرید سعدی که آب تا کمر آید ,امیدوار ...ادامه مطلب

  • شعر کامل تصنیف ببار ای بارون با صدای استاد محمد رضا شجریان

  • ببار ای بارون ببار با دلم گریه کن، خون ببار در شبای تیره چون زلف یار بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون شعر کامل تصنیف ببار ای بارون با صدای استاد محمد رضا شجریانببار ای بارون بباربا دلم گریه کن، خون ببار در شبای تیره چون زلف یاربهر لیلی چو مجنون ببار.., ...ادامه مطلب

  • شعر جالب ملک شعرای بهار خطاب به سعدی شیرازی

  • سعدیا! چون تو کجا نادره گفتاری هست؟  یا چو شیرین سخنت نخل  شکرباری هست؟یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست؟  هیچم ار نیست، تمنای توام باری هست  مشنو ای دوست! که غیر از تو مرا یاری هست یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست »لطف گفتار تو شد دام ره مرغ هوس  , ...ادامه مطلب

  • چو معاملت ندارد سخن آشنا نباشد / شیخ اجل سعدی شیرازی

  • نظر خدای بینان طلب هوا نباشدسفر نیازمندان قدم خطا نباشدهمه وقت عارفان را نظرست و عامیان رانظری معاف دارند و دوم روا نباشد به نسیم صبح باید که نبات زنده باشینه جماد مرده کان را خبر از صبا نباشد اگرت سعادتی هست که زنده دل بمیریبه حیاتی اوفتادی که دگر فنا نباشد به کسی نگر که ظلمت بزداید از وجودتنه کسی نعوذبالله که در او صفا نباشد تو خود از کدام شهری که ز دوستان نپرسیمگر اندر آن ولایت که تویی وفا نباش,معاملت,ندارد,آشنا,نباشد,سعدی,شیرازی ...ادامه مطلب

  • سعدی / که چه شیرین لبست و دندانت

  • آفرین خدای بر جانتکه چه شیرین لبست و دندانت هر که را گم شدست یوسف دلگو ببین در چه زنخدانت فتنه در پارس بر نمی‌خیزدمگر از چشم‌های فتانت سرو اگر نیز آمدی و شدینرسیدی بگرد جولانت شب تو روز دیگران باشدکآفتابست در شبستانت تا کی ای بوستان روحانیگله از دست بوستانبانت بلبلانیم یک نفس بگذارتا بنالیم در گلستا, ...ادامه مطلب

  • اگر مولانای بلخی ، حافظ، سعدی ، فردوسی و... تلفن منشی دار داشتند

  •  اگر مولانای بلخی، حافظ، سعدی ، فردوسی و... تلفن منشی دار داشتند، منشی تلفن منزل شان چی میگفت ؟!   پیغام گیر تلفن مولانای جان: زنگ زدی مست شدم عقل رفتبا دم گرمت دل از دست رفت سازتو رقصنده را بیهوش کردزاتش تو دیگ جنون جو ش کرد   پیغام گیر تلفن حافظ: رفته ام بیرون من از کاشانه ی خود غم مخورتا مگر بینم, ...ادامه مطلب

  • سعدی : روی تو خوش می‌نماید آینه ما

  • سعدی : روی تو خوش می‌نماید آینه ما کآینه پاکیزه است و روی تو زیبا چون می روشن در آبگینه صافی خوی جمیل از جمال روی تو پیدا هر که دمی با تو بود یا قدمی رفت از تو نباشد به هیچ روی شکیبا صید بیابان سر از کمند بپیچد ما همه پیچیده در کمند تو عمدا طایر مسکین که مهر بست به جایی گر بکشندش نمی‌رود به دگر جا غیرتم آید شکایت از تو به هر کس درد احبا نمی‌برم به اطبا برخی جانت شوم که شمع افق را پیش بمیرد چراغدان ثریا گر تو شکرخنده آستین نفشانی هر مگسی طوطیی شوند شکرخا لعبت شیرین اگر ترش ننشیند مدعیانش طمع کنند به حلوا مرد تماشای باغ حسن تو,سعدی شیرازی,سعدی افشار,سعدی بوستان,سعدی شعر,سعدی کارنو,سعدی گلستان,سعدی الحلی,سعدی شیرازی شعر,سعدی pdf,سعدی شجریان ...ادامه مطلب

  • سعدی : ای نفس خرم باد صبا

  • سعدی : ای نفس خرم باد صبا از بر یار آمده‌ای مرحبا قافله شب چه شنیدی ز صبح مرغ سلیمان چه خبر از سبا بر سر خشمست هنوز آن حریف یا سخنی می‌رود اندر رضا از در صلح آمده‌ای یا خلاف با قدم خوف روم یا رجا بار دگر گر به سر کوی دوست بگذری ای پیک نسیم صبا گو رمقی بیش نماند از ضعیف چند کند صورت بی‌جان بقا آن همه دلداری و پیمان و عهد نیک نکردی که نکردی وفا لیکن اگر دور وصالی بود صلح فراموش کند ماجرا تا به گریبان نرسد دست مرگ دست ز دامن نکنیمت رها دوست نباشد به حقیقت که او دوست فراموش کند در بلا خستگی اندر طلبت راحتست درد کشیدن به امید ,سعدی شیرازی,سعدی افشار,سعدی بوستان,سعدی شعر,سعدی کارنو,سعدی گلستان,سعدی الحلی,سعدی شیرازی شعر,سعدی pdf,سعدی شجریان ...ادامه مطلب

  • سعدی : اول دفتر به نام ایزد دانا

  • سعدی : اول دفتر به نام ایزد دانا صانع پروردگار حی توانا اکبر و اعظم خدای عالم و آدم صورت خوب آفرید و سیرت زیبا از در بخشندگی و بنده نوازی مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا قسمت خود می‌خورند منعم و درویش روزی خود می‌برند پشه و عنقا حاجت موری به علم غیب بداند در بن چاهی به زیر صخره صما جانور از نطفه می‌کند شکر از نی برگ‌تر از چوب خشک و چشمه ز خارا شربت نوش آفرید از مگس نحل نخل تناور کند ز دانه خرما از همگان بی‌نیاز و بر همه مشفق از همه عالم نهان و بر همه پیدا پرتو نور سرادقات جلالش از عظمت ماورای فکرت دانا خود نه زبان در دهان عارف ,سعدی شیرازی,سعدی افشار,سعدی بوستان,سعدی شعر,سعدی کارنو,سعدی گلستان,سعدی الحلی,سعدی شیرازی شعر,سعدی pdf,سعدی شجریان ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها