بهترین شعرهایی که خوانده ام

متن مرتبط با «باغبان» در سایت بهترین شعرهایی که خوانده ام نوشته شده است

شعر باغبان/ یدالله گودرزی

  • دردوری از نگاه تو بی طاقتم هنوزمن عصرهای جمعه پرازغربتم هنوزنیلوفری که سمبل تنهایی من استقد می کشد بدون تو درخلوتم هنوزای باغبان!سخاوت دستان تو کجاست؟چون مزرع ملخ زده پرآفتم هنوز...!تا کی درانتهای جهان بی تو سرکنمعمری گذشت بی تو و در حسرتم هنوزبا اینهمه ز مهر تو نومید نیستمشاید که هست نام تو در قسمتم هنوز..#یدالله_گودرزی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ایرج جنتی عطایی : باغبان، پیر گریان شبیخون خورده

  • ایرج جنتی عطایی : باغبان، پیر گریان شبیخون خورده گفت:   -" بی تو ای غنچه گل سرخ   همه گل هایم گل حسرت شده اند   و نسیم، بوی بی باوری و تسلیم   بوی تن در دادن دارد!   ...   خاک اگر خاک کرامت باشد   دهن باغ پر از فریاد است   و درخت، سرخی کینه ی گل را می سراید   با خشم   کاش؛ ای کاش باز در باغ گل سرخی بود!"   باغبان بر سر نعش گل سرخ نشست   گل سرخ، آخرین سرخ گل خون آلود   گل شهیدِ نعره ی باغستان   گل سرخ، تیرباران شده ی جوخه ی یخ   زیر رگبار زمستانی شب   خواب آزادی رویش می دید.   قلب سبز گل سرخ   با صدایی خونین در شب باغ سرود:   -"از شب سرد زمستان تا سحر   سحر سرخ بهار   فاصله فریاد است!   تا گل سرخ شدن راهی نیست   می توانی گل سرخی باشی!"   باغبان اشکش را با پر شال چهل تکه زدود.  سروده ای از ایرج جنتی عطایی, ...ادامه مطلب

  • شعر باغبان از مهدی حمیدی شیرازی

  • از برون آمد صدای باغبان       گفت کو ارباب؟ کارش داشتم از درون گفتم که اینجایم، بگو       گفت هر جا هرچه باید کاشتم گفتم آخر بود در گل های تو        ناز دلخواهی که گـفتم داشتی؟ گفت در وا کن بیا بیرون ببین        هرگز این گل‌ها که کِشتم کاشتی؟   رفتم و دیدم که سِـحر باغبان        مـعنی نـاسازگاری  سوخته آتشی از شمعدانی‌های سرخ        در حریر  سبزه‌ ها  افروخته   جعد شـبنم دار سنبل خورده تاب        در هوا پاشیده مشک و زعفـران چشم  مست نرگس بیدادگر        بازگشته  تازه  از خواب گران   و آن بنفشه زرد و مشکین و کبود        غرق گل چسبیده  در آغوش هم تا جَهَد از محبس شمشاد ها        رفته  بالا  از سر و از دوش هم   زیر تار گیسوی افشان بید        سوسن و مینا و ناز افتاده است هر زمان در سینه‌ی گلهای سرخ        برگ لرزان چناران برده  ادست   لحظه ‌ای در هر گلی کردم نگاه        زیر لب گفتم که پس آن ناز کو؟ باغبان بر شاخه‌ای انگشت زد  یعنی این ناز است، چشم باز کو؟   گفتم  این  را  دیده  بودم  پیش از این  این کجا ناز است؟ ایـن نـاز شماست خشمگین شد گفت جز یک ناز نیست  یا  اگر باشد به  شیراز ش,شعر باغبان ازپی من تند دوید ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها