بهزودی قدرت بیقدرتان تسلیم خواهد شدبه جایش دولت بیدولتان تحکیم خواهد شدجهان در قرن نو بر صفحۀ تقویم میرقصدوطن آمادۀ برگشتن تقویم خواهد شدقرانی مانده از قرنی غریبی در کف ملتکه آن هم بین دزد خوب و بد تقسیم خواهد شدبه قانون خدا نان حلالی مانده مردم راکه آن هم با قوانین بشر تحریم خواهد شدبه تنظیمات اصلی بازمیگردد بشر آخرو روی حالت «بل هم اضل» تنظیم خواهد شدخدا میگوید آن چیزی که من گفتم نشد انسانملک میگوید آن چیزی که ما گفتیم خواهد شدمحمد کاظم کاظمی بخوانید, ...ادامه مطلب
تو را پنهان میخواستمنگاهَت را در رگ رگِ جانم پنهان کردم؛اما از چشمانم به بیرون راه کشیدنامَت را پنهانترآنکه با دل نگفتماما بادها از خاکها و خاکریزها گذشتندو بذر نام تو را بر گسترهی تمامِ زمین, ...ادامه مطلب
پهلوانان شهر جادوییم، گام بر آهن مذاب زدیم لرزه بر جان کوه افکندیم، بند بر گردن شهاب زدیم نعره تا برکشید پیل دمان، بر تنش کوفتیم گرز گران چشم تا باز کرد دیو سپید، بر سرش سنگ آسیاب زدیم ... ولی این خوابهای رنگارنگ پاره شد با صدای کشمکشی اسپ ما داشت اژدها میکشت، لاجرم خویش را به خواب زدیم تیر گز هم اگر به چنگ آمد، که توانِ کمانکشیدن داشت؟ صبر کردیم تا شود نزدیک، خاک بر چشم آن جناب زدیم رخش را در چرا رها کردیم تا که تهمینهای نصیب شود او به دنبال رخش دیگر رفت، ما خری لنگ را رکاب زدیم تا که بوسید دست ما را سیخ، گذر از م,محمد کاظم کاظمی,محمد کاظم کاظمی شاعر افغانی,محمد کاظم کاظمی شاعر,محمد کاظم کاظمی شعر بازگشت,محمد کاظم کاظمی بازگشت,محمد کاظم کاظمی شعر,محمد کاظم کاظمی غزل,محمد کاظم کاظمی احد,محمد کاظم کاظمی وبلاگ,محمد کاظم کاظمی روزنه ...ادامه مطلب
رضا کاظمی : در زمستانی که بیهنگام آمده بودو ابرهایی که ناغافل،توبهار را به پنجرهام هدیه کردیو ماه مهربان رابه دستهایم.حالا کجا ماندهایدوباره بیایی کنار پنجرهامبگویی: سلام،بهار آوردهام، نمیخواهی؟! ,رضا کاظمی در,درباره رضا کاظمی,دریا رضا کاظمی ...ادامه مطلب