فــضـای سـبــز بــودم ، بـچـه تُـخـسـی :بــدیـدم سـمـت گـربـه سـنــگ مـیـــزد ..جهش میداد وخویش پیش از اصابت :مـهار میکـرد و بـر سـنگ ، چـنگ مـیـزدبــسـامــد بــچــه ایـنـبــار از درخــتــی :شکست نیـم شاخـه رفـتش سوی گربـهدویــد دنــبــال آن و بـــرده کـــنــجــی :سر و رویَـش ، بـکـوبیـد کـوب و ضـربـهاز این کارش ؛ بجوشیـد دیگِ خـشمـم !شـتـابـان جـانـبـش .. خـصـمـانـه رفـتـمبِــبُـــرد بــالا زَنَــد تَـــرشــاخــه را بـــاز :رســیــدم از قــفـا بــا دســت گــرفــتــمســرش نــعــره کــشـیــدم بـیمـحــابـا !دگـر بـس کـن تو ای بیشـرم و گـسـتاخدلـیـل ایـن هـمـه بـیمـایـگی چـیسـت ؟برین حیـوان تو حیـوان میزنی شـاخ !زبــان بــنــد آمــد و قـاصــر ز گــفـتــن ؛تـنـش لــرزیـده و قـالـب تــهــی کــرد ..!گـرفـت لُـکنـت ؛ بـیوفـتاد بر تِـت و پِـتشـتـاب و بـیدرنـگ بِـنـْـمــود عــقـبـگـردبـه هـمـراهـم سـوسیـس و تـکّـه نـانـی :گـرفـتـم لــقـمــه ، بِـنـْـهـادم کــف دسـتبِـبُــردم سـمـت گـربــه ، بــو کـشـیـدش :بــیــامـــد نـــزد مـــن ؛ آرام بــنـْـشـســتصـبـورانــه خـوراکــش خـورد و نـاگــه :فــروغــی از امــیــد بــر دیــده تــابــیـــدبـه پـاس درک مــهــر و قــدرشـنـاســی :ســرش بـر دسـت و تـن بـر پـا ؛ بـمـالـیـدچــه بــی دلــشــوره و دلــواپــســی او ..مـیــو مـیــکــرد و ســر مــیــداد ، دمـادمرهــا یـافـت و جـدا گــردیــد و وانــگـه :کــشـیــد راه خــودش را شـــاد و خــــرّمرسـانـْـد آنـکـس بـه حـیـوان رنــج و آزارنــبـــایـــد دَم زد از " انـــســانــیـــت " اویـقـیـن بــر جــایـگـاه تــیــره بــخـتــش :سِــتــانـــده رتــبـــۀ " حــیــوانــیــت " او#آزار#یزدان_ماماهانی#قا, ...ادامه مطلب
آنـچـه دیــدم آسِــمـان و ابــرِ ایــران بـیـشـتــرفـقـر میبـاریـد ولی فـحشـا دو چنـدان بیشتـررویِ بـرگِ صـفحـۀ تـابـلـوی بـخـتِ سـوخـتـه :زنــدگانـی درد دارد مـیـکـشـد ، جـان بـیـشـتـرزیـر پایِ زور و جبـر ؛ مـاننـد قالـی گـشتـه بـودگلـنـمـای خـوشنـگار از فـرش کاشـان بـیـشتـرتا عـقاب از آشـیـان دور و نـدارد دسـتـرسـی :میدهـد آنجا کلاغ در خویش ؛ جـولان بیشتـرتــنفـروش و کـودککـار و بـدهــکـار و نــدار :ثـانـیـهوار مـیـشـود تــعــداد آنـــان ، بـیـشـتـرنـانِ سـفـرههـا بـگـردد کـمتـر و خـالـی ، ولـی :گـشتـه حجـمِ جیب پولِ سودجویـان ؛ بیشتـرهمچو یابـویی ، هنـرمنـد سـواری دادن است !هرچقـدر گوشـها درازتـر ، قـوسِ پالان بـیشتـرمیرود بـر انـحـطاط و پَـسـتگِرایـی جـامـعـهچـون تـهـی و عـاری از دانـا و نـادان بـیشـتــر#انحطاط#یزدان_ماماهانی بخوانید, ...ادامه مطلب
قدم خیر است خوشآمد گو صفای ماه فروردینبه رویِ فرش و میزت باز بچینی سفرهٔ هفت سینبنام سین اول سالم و سرزنده باشی دوستنبینم غم٬ نِشیند بر وجودت شوقْ پاورچینبنام سین دوم سربلند باشی تمام عمرکنی کاری شگفت آور بپیچد بر زبان تحسینبنام سین سوم سادگی هم سازش و یک رنگزند فوّاره در هستی بماند زیر سر بالینچهارم سین سعادتمندی وخوشبختی و نیکیستکمان از آسمان پاشد به سویت هفتمین رنگینبنام سین پنجم هم سبکباریست میخواهمبرایت تا بمانی در ترازوی وقار سنگینو در سین ششم باشد همیشه سازِ بختت کوکنزن تاری ز گیتارِ غم و موسیقیِ غمگینبنام سین هفتم سایهٔ حق بر سرت باشداگر خواهی که هفت سینت قشنگ باشد بگو آمین....#یزدان_ماماهانی بخوانید, ...ادامه مطلب
مـن از افــتـادن لـکّـه بـه دامـن مـیهــراسـم !من از کـبریت روشـن لای خـرمـن میهـراسـمکشیدم سیـمِ خاردار دورتـادورم ، کـزین پس :چهدوست و آشنا باشد چه دشمن ، میهراسممـن از دار نــداری و طــنــاب تـنــگــدســتـی :بیـاویخـت و بپـیچیـد دور گردن ، میهراسـمندارم بیمی از زشتـروی نیکوطبع و خوشخو :از آن ماهروی عقرب طین نیشزن میهراسمتـفاوت نـیسـت مـیان بیتـفاوت با مـترسـک !من از آن بیخـیال شِـبـه مـانکـن ، میهراسـمهــراس از جـنـگ و درگـیـری رو در رو نـباشـدمـن از تـیغِ بـزن در رو ، ولـیکـن ؛ میهـراسـمخـوشـی مـرد و صـفـا دفنـست در گـور زمـانـهمن از بیـل و کـلنـگِ دستِ گورکن ؛ میهراسمنـدارد بـیـم زبــان رُک ... امّــا ؛ مــغـرضـانــه :بگیرد خُـرده کـس ، پشت سـر مـن میهـراسماسیـر بنـد تـنهاییست ، تـنها ؛ واهمـه نیـستاز آن تنها که حصـر گردیده در تن ، میهراسمجواب مـوج ، سیلـی هست با بـرخورد صخـرهسـوا از چکخـوری و از گـسـستـن میهـراسمقـفـس هـرقـدر تـگـنـاتـر ، قـنـاری خـوشـنـواتـرمـن از زاغ رهـا ..؛ دنـبـال ارزن مـیهـراسـم !!هـراس از رویش گل در بـیابـان و کویـر نیستمن از نَـشْـوِ خَـسَک در قلب گلشن ؛ میهراسمبه چـالـه چـولـهٔ شهـوت بـیفـتاد ؛ جـادهٔ عـشقبـرین راه هرکه دارد شـوق رفتـن ؛ میهـراسمسخن کوتاه ، بیان را مختصـر سازم از آنکس :هراسیده ز پیـرامـون و خـویشتن ، میهراسم#هـراس۲#یزدان_ماماهانی#سـرایـش۴_۴_۱۴۰۱_, ...ادامه مطلب
اشکم ولی به پای عزیزان چکیدهامخارم ولی به سایهٔ گل آرمیدهامبا یاد رنگ و بوی تو ای نو بهار عشقهمچون بنفشه سر به گریبان کشیدهامچون خاک در هوای تو از پا فتادهامچون اشک در قفای تو با سر دویدهاممن جلو, ...ادامه مطلب
من از آرامش شبهای ترسان می هراسممن از آن خار بر دیوار چسبان می هراسمهراسی نیست از برخورد و شأن روستاییمن از فرهنگ شهرستان و استان می هراسماگر آپارتمانی با نمایی مرمری هستمن از بنیان نامیزان ویران می ه, ...ادامه مطلب