شعری از یزدان ماماهانی

ساخت وبلاگ

آنـچـه دیــدم آسِــمـان و ابــرِ ایــران بـیـشـتــر
فـقـر می‌بـاریـد ولی فـحشـا دو چنـدان بیشتـر

روی‌ِ بـرگِ صـفحـۀ تـابـلـوی بـخـتِ سـوخـتـه :
زنــدگانـی درد دارد مـیـکـشـد ، جـان بـیـشـتـر

زیـر پایِ زور و جبـر ؛ مـاننـد قالـی گـشتـه بـود
گلـنـمـای خـوش‌نـگار از فـرش کاشـان بـیـشتـر

تا عـقاب از آشـیـان دور و نـدارد دسـتـرسـی :
می‌دهـد آنجا کلاغ در خویش ؛ جـولان بیشتـر

تــن‌فـروش و کـودک‌کـار و بـدهــکـار و نــدار :
ثـانـیـه‌وار مـیـشـود تــعــداد آنـــان ، بـیـشـتـر

نـانِ سـفـره‌هـا بـگـردد کـمتـر و خـالـی ، ولـی :
گـشتـه حجـمِ جیب پولِ سودجویـان ؛ بیشتـر

همچو یابـویی ، هنـرمنـد سـواری دادن است !
هرچقـدر گوشـها درازتـر ، قـوسِ پالان بـیشتـر

می‌رود بـر انـحـطاط و پَـسـت‌گِرایـی جـامـعـه
چـون تـهـی و عـاری از دانـا و نـادان بـیشـتــر

#انحطاط
#یزدان_ماماهانی

بهترین شعرهایی که خوانده ام...
ما را در سایت بهترین شعرهایی که خوانده ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 55 تاريخ : چهارشنبه 8 شهريور 1402 ساعت: 16:30