جویا معروفی :
همراه و هم قبیله ی باد خزان شدیم
بر ما چه رفته است که نامهربان شدیم؟
بر ما چه رفته است که در ختم دوستان
هی هی کنان به هیات شادی دوان شدیم
بر ما چه رفته است که از هم بریده ایم؟
بر ما چه رفته است که بی ساربان شدیم؟
دنیا به جز فریب چه دارد؟ دریغ! هیچ
تیری زده ست بی هدف و ما نشان شدیم
هر جا که میرویم دریغی نشسته است
امید و عشق را به خدا قصه خوان شدیم
گفتید روشنیم و جوانیم و سربلند
گفتم که پیر و خسته دل و ناتوان شدیم
بر باد داده ایم شکوه گذشته را
دیگر چه جای قصه که بی خانمان شدیم
برچسب : جویا معروفی مهندسی شیمی,جویا معروفی,جويا معروفي,بیوگرافی جویا معروفی,وبلاگ جویا معروفی,شعرهای جویا معروفی,شعر جویا معروفی,دکتر جویا معروفی,اشعار عاشقانه جویا معروفی, نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 401