پند و اندرز
مايهي اصلِ نسب در گردشِ دوران زر است
متّصل خون ميخورد تيغي كه صاحب جوهر است
آهـن و فـولاد از يك كوره ميآيد بـرون
این يـكـي شمشـيـر گـردد، آن یکی نعـل خـر است!
كـرّهي اسـب از نـجـابـت در تـعـاقـب مـيرود
كـرّهي خــر از خـريـّت پـيـش پیشِ مــادر اسـت
شـاه اگـر مفلس شود قربي نـدارد در جهـان
داخـل نـادان شـمـارنـدش اگــر اسـكـنـدر اسـت
كـاكـل از بـالانـشـيـنـي رتـبـهاي پـيـدا نـكـرد
زلف از افـتـادگـي هـمـسـان مشك و عنبر است
ناكسي گر از كسي بالا نشيند عيب نيست
روي دريـا خـس نـشـيـنـد ، قعـرِ دريا گوهـر است
دود اگـر بـالا نشیند كـسـر شـأنِ شـعـله نيست
جـاي چشـم ابـرو نـگـيـرد گر چه او بـالاتـر است
سـبـزه پـامـال اسـت در زيـرِ درخـتِ مـيـوهدار
گرچه اين سبز است و زيبا ليك آن شيرينتر است
شصت و شاهد هر دو دعويِ بزرگي ميكنند
پـس چـرا انـگـشـتِ كوچـك لايـق انگشتر است؟
شعـرسـازان جـان فداي شعرخوانان ميكنند
دخـتـرِ هـر كـس وجيـه افتـاد مُفتِ شوهـر است
گــر تـنـور زنـدگـي شـد سـرد نـبـود چـارهاي
خـدمـت آتـش بـبـايــد كـرد تــا هيـزم تــر اسـت
«صـامـتـا» عيب خودت را گـو نه عيبِ ديـگـران
هـر كـه عـيـبِ خـود بـگـويـد از هـمـه بالاتر است.
دیوان صامت'>صامت بروجردی،2ج(1388)، انتشارات مجمع متوسلین به آل محمد،جلد دوم: 261- 262، با اندکی تصحیح
بهترین شعرهایی که خوانده ام...برچسب : نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 30