محمد علی رستمی / دیگر "وصال" خاطره ها می دواندم

ساخت وبلاگ
دست غرور خود به کمر تا نهاده ام
در شعله های آتشتان پا نهاد ه ام

تصویر من تلاطم تا بی نهایت است
آیینه در مقابل دریا نهاده ام

در پیش پای وسعت آواز معجزه
چاهی به عمق لکنت موسا نهاده ام

همواره می دوم  اما نمی رسم

این راه رفته را به شما وا نهاده ام

با این همه ز دیده ی حسرت چکیده ام
اشک یتیم را به تماشا نهاده ام

دیگر "وصال" خاطره ها می دواندم

گامی به سوی غربت فردا نهاده ام

 

شعر از : محمد علی رستمی

بهترین شعرهایی که خوانده ام...
ما را در سایت بهترین شعرهایی که خوانده ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 175 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 13:07