آه ، ای ناشناسِ ناهمرنگ
بازگو ، خُفته در نگاهِ تو چیست ؟
چیست این اشتیاق سرکش و گُنگ
در پس دیده ی سیاهِ تو چیست ؟
چیست این ؟ شعله یی ست گرمی بخش
چیست این ؟ آتشی ست جان افروز
چیست این ، اختری ست عالمتاب
چیست این ؟ اخگری ست محنت سوز
بر لبان دُرشتِ وحشیِ تو
گرچه نقشی ز خنده پیدا نیست
لیک در دیده ی تو لبخندی ست
که چو او ، هیچ خنده زیبا نیست
شوق دارد ، چو خواهشِ عاشق
از لب یارِ شوخِ دلبندش
شور دارد ، چو بوسه ی مادر
به رُخِ نازدانه فرزندش
آه ، ای ناشناسِ ناهمرنگ
نگهی سخت آشنا داری
دل ما با هم است پیوسته
گرچه منزل زما جدا داری
آه ، ای ناشناس ! می دانم
که زبان مرا نمی دانی!
لیک چون من که خواندم از نگهت
از رُخم نقشِ مهر می خوانی..❤️
(سیمین بهبهانی)
بهترین شعرهایی که خوانده ام...