محمد علی رضا پور / صاعقه، چشم بر زمین می دوخت

ساخت وبلاگ

محمد علی رضا پور(قالب شعری سروش)

صاعقه، چشم بر زمین می دوخت/
چشمکی زد. تمامِ جنگل سوخت/
عشق، آتش در این میان افروخت/
با دلِ کوچکی چه خواهد کرد؟//

کوه وقتی سفید می پوشد/
در دل من امید می جوشد/
یادِ فردای جلگه می افتم.//

شیر، آهو به کام می گیرد/
جمعِ کفتار، کام می گیرد/
لاشخور، اِلتیام می گیرد/
و مقامات جامعه، جمع اند.//

چون که خورشید، توی آب افتاد/
خونِ دل بر دلِ کتاب افتاد/
رستم کشور از رکاب افتاد/
جان میهن به التهاب افتاد/
می برندش به سوی حادثه ای.//

جلگه، پربار، پر طرفدار است/
کوهپایه، پر از چمنزار است/
قله، بی همدم است و بی یار است/
خوش به حالش که آسمان دارد.//

مِه قشنگ است و مِه، خطرناک است/
مِه در این هر دو شیوه، چالاک است/
مثل دنیاست.//

دانه ی سعیِ خویش باید کاشت/
انتظار از کسی نباید داشت/
مرد باید بود. //

چه ببینند یا نبینندت/
چه بچینند یا نچینندت/
پیش وجدان خویش، خوشدل باش!//

بهترین شعرهایی که خوانده ام...
ما را در سایت بهترین شعرهایی که خوانده ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 187 تاريخ : سه شنبه 4 تير 1398 ساعت: 16:54