کارو دردریان
**********
جز مسخره نیست، عشق تا بوده و هست
با مسخرگی، جهانی انداخته دست
ای کاش که در دل طبیعت میمرد
این طفل حرامزاده، از روز الست
کارو دردریان
**********
صد بار شدم عاشق و مردم صد بار
تابوت خودم به گور بردم صد بار
من غره از اینکه صد نفر گول زدم
دل غافل از آنکهگول خوردم صد بار
کارو دردریان
**********
افسوس که گشت زیر و رو خانهٔ من
مرگ آمد و پر گشود در لانهٔ من
من مردم و زنده هست افسانهٔ عشق
تا زنده نگاه دارد افسانهٔ من
کارو دردریان
من شاعر عصیان انسانهای عاصی .
افسون شکن ناقوس دنیای فسانه .
دردی کش می خانه آزرده بختان.
مطرود درگاه خدایان زمانه ...
تا ظلمت افکن صبح فردا زای فردا :
در خدمت این شکوه های بیکرانه...
چون آسمانی ، طایری ، ابر آشیانه ...
با هر کلام و هر طنین و هر ترانه .
دل میزنم – در تنگ شب – صحرا به صحرا ....
تا جویم از فردای انسانی نشانه ....
فریاد ....! فریاد....!
مجموعه ای از بهترین اشعار کارو دردریان
بهترین شعرهایی که خوانده ام...برچسب : نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 240