قصه ی عشقِ غم انگیز، نمی فهمیدیم!
وسعت حادثه را نیز نمی فهمیدیم
زرد بودیم همه عمر ، ولی تا گفتند:
علّت زردی پاییز؟ نمی فهمیدیم!
نه ، نشد غارت یک دل بکنیم انگاری
ما به اندازه ی چنگیز نمی فهمیدیم!
سالها دربدرِ درک حقیقت بودیم
شمس را گوشه ی تبریز نمی فهمیدیم
فرقِ بین هوس و عشق کمی مبهم بود
از دو چشم دغل و هیز نمی فهمیدیم!
ما مترسک شده بودیم و چیزی غیر از
اتفاق ِسرِ جالیز نمی فهمیدیم
زندگی قصّه ی تلخی ست و مشکل این بود
قصّه ی تلخ و غم انگیز نمی فهمیدیم!
شاعر : " امید صباغ نو "
بهترین شعرهایی که خوانده ام...برچسب : نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 207