محمد علی رضاپور / قلب مرا نشانه گرفتی؛ نیامدی

ساخت وبلاگ

این بار هم بهانه گرفتی؛ نیامدی
قلب مرا نشانه گرفتی؛ نیامدی


گفتی: بیا بیار دلِ پر بهانه را
اما خودت بهانه گرفتی؛ نیامدی


شاید که آمدیّ و ندیدم جمال دوست
شاید مرا فسانه گرفتی، نیامدی


آری؛ خیالِ خالِ تو، می ارزد این جنون
گر راحتم ز لانه گرفتی، نیامدی


آمد خیالِ خامِ تو بر بامِ خاطرم
دل را به دامِ دانه گرفتی؛ نیامدی


خوش بود دل؛ دلیلِ هوایی شدن نداشت
از او، تو آشیانه گرفتی؛ نیامدی


سنگِ جدایی ات پَرِ دل می پراکنَد
از صبر، پشتوانه گرفتی؛ نیامدی


بستم دلم به زلفِ نسیمِ محبّتَت
یک باج دلبرانه گرفتی؛ نیامدی


در حسرت نوازش تو، موی اشتیاق
در دستِ ناز، شانه گرفتی؛ نیامدی


همسایه گشته ام به وفای قدیمِ دوست
در دوردست، خانه گرفتی؛ نیامدی


ای باوفانژادِ محبت نشان به ذات!
صبر از دل زمانه گرفتی؛ نیامدی


جانم فدای ناز تو ای ناز دلنواز!
حتی اگر بهانه گرفتی، نیامدی.

بهترین شعرهایی که خوانده ام...
ما را در سایت بهترین شعرهایی که خوانده ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 175 تاريخ : دوشنبه 19 اسفند 1398 ساعت: 3:00