سر به زیر انداختم در آینه ، جای نگاه
مثل مژگان سر نهم هر لحظه بر پای نگاه
آبرویم را نمی ریزد به پایش ، آینه
شرم می گیرد مرا در بر ، در اثنای نگاه
غیرت آیینه را حیرت ، تلافی میکند
گل نخواهد کرد از بلبل تمنّای نگاه
رخنه در دل ، فتنه و آشوب بر پا می کند
پای در کار ست دائم ، کار فرمای نگاه
محرم باغ تجلّی ساز ، چشمان مرا
در حریم دل شود تا عالم آرای نگاه
گوشه ی چشمان تو ، خنیاگر میخانه هاست
ساغر از خود می شود بی خود به مینای نگاه
می دهد بر باد روزی آه ، جاه ظلم را
شوخ چشمان بلا را نیست پروای نگاه
مردم آزاری نمی بیند کسی ، از چشم تو
می بخور منبر بسوزان ست غوغای نگاه
برچسب : نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 91