عادت نداشت رفت که طاقت بیاورد
طاقت نبود خواست که عادت بیاورد
کابوس ها به گردن بیداری است کاش
می شد خواب بر سر ساعت بیاورد
دنبال ماه چشم کسی نیست از کجا
باید برای آینه صورت بیاورد
در خود در انتظار .. که چیزی عوض شود
بیرون کسی نمانده که قسمت بیاورد
عمری در احتمال شکست از ترک گذشت
چاره تلنگر است که شدت بیاورد
آشفته در هوا تن خاکستر است و باد
دیگر چگونه این همه نسبت بیاورد
چیزی پریده از لب و کوتاه از اوست دست ...
از وقت آن گذشته که مهلت بیاورد
برچسب : نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 50