بهترین شعرهایی که خوانده ام

متن مرتبط با «سخنان بزرگان در مورد دوست» در سایت بهترین شعرهایی که خوانده ام نوشته شده است

تک درخت

  • در آسمان عشق من نوری نمی تابد چرا ●♬♩یک شب ز رنج زندگی چشمم نمی خوابد چرا ●♬♩من تک درخت صحرای دردم بی برگ و بار افتاده ام ●♬♩در چشم تنگ دنیا دریغا بی اعتبار افتاده ام ●♬♩در سایه من هرگز نخفته یک رهگذار خسته ای ●♬♩چون قطره اشکی گویی ز چشم این روزگار افتاده ام ●♬♩شمعی که بی پروانه شد باید که خود تنها بسوزد ●♬♩مجنون دشت بی کسی باید که بی لیلا بسوزد ●♬♩دل را اگر عشقی رسد باید که با مهرت بسازد ●♬♩خرمن چو در آتش فتد باید که بی پروا بسوزد ●♬♩آن شمع بی پروا منم من مجنون بی لیلامنم من ●♬♩طوفان عشقی سرکشم ●♬♩با خرمن آتش گرفته در گوشه صحرا منم من ●♬♩دودی ندارد آتشم ●♬♩ , ...ادامه مطلب

  • شعر باغبان/ یدالله گودرزی

  • دردوری از نگاه تو بی طاقتم هنوزمن عصرهای جمعه پرازغربتم هنوزنیلوفری که سمبل تنهایی من استقد می کشد بدون تو درخلوتم هنوزای باغبان!سخاوت دستان تو کجاست؟چون مزرع ملخ زده پرآفتم هنوز...!تا کی درانتهای جهان بی تو سرکنمعمری گذشت بی تو و در حسرتم هنوزبا اینهمه ز مهر تو نومید نیستمشاید که هست نام تو در قسمتم هنوز..#یدالله_گودرزی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شعر نوروز یدالله گودرزی

  • «نوروزِ ایرانی»آمد ز ره بار دگرنوروزِ ایرانی.پیراهنِ زردِ زمیندر برف گم شدامّا زمین در زیرِ یخبندانبه حرف آمد،یک واژه بر لبهای او گل کرد،جاری شدکیهان، بهاری شدهر واژه شعری تازه شد بر دامنِ نوروزآمد بهار و رودهای تازه جوشیدنددر این بهارِ تازه، این نوروزسالی پراز لبخند و زیباییسالی پر از قابِ تماشاییسالی پراز بارانبرایت آرزومندم#یدالله_گودرزی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • یدالله گودرزی / شعر چشمان

  • چشمانِ تو شعری ست که صد قافیه داردامّاچه کنم ؟ با دلِ من زاویه دارد!این آبیِ بی واهمه،این شهرِستارهچون علمِ نجوم است که صدفرضیه داردچشمانِ توچون معدنی ازنور وبلور استالبتّه غنی سازیِ آن حاشیه دارد!این سفره ی رنگینِ قلمکار، کجایی ست؟کزفلفل و نعناو نمک، ادویه دارد؟!این باغِ پُراز برکت واین جنگلِ مخملبارانِ شکوفه است که هرثانیه دارداین دُرّ ِیتیمی ست که دلخواهِ جهانی ستهرعاشقِ دلخسته ازآن سهمیه دارداینقدر مرا از درِخود بازنگردان،هرقطره ازاشکِ منِ عاشق،دیه داردمن گریه کُنان قصدِتقرّب به تودارمهرکس به تونزدیک شود آتیه دارد...!#یدالله_گودرزی #شعر_شهود #شعر_امروز بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ای مسافر نگاهم / یدالله گودرزی

  • ای هیاهوی گنگ نگاهم!ای تو شیرین ترین اشتباهمبی تو پایان ندارد جنونمبا خیال تو من روبه راهمرنگی از چشمهای تو دارداین همه روزهای سیاهملحظه ا ی بر من آغوش بگشاای تو تنهاترین جانپناهمتو بلندای سرخ طلوعیمن تمنّای سبز گیاهمسفره ا ی باصفاتر ز دریاکرده ا ی از نگاهت فراهمای مسافر از این شهر، برگیردست این مردِ آواره را، هم!بعد از آن خواب از چشم من رفتتا ز برق نگاهت سخن رفتبعد از آن حرف هایم عوض شدرنگ دنیا برایم عوض شدچهره ی روشنی جلوه گر گشتنوبت عاشقی باز برگشتعشق، گرم حضوری دگر شدشعر من نیز جوری دگر شدمریم پاک و تنهای شرقی!ای عروس غزلهای شرقی!رفته در هاله ی خواب و رؤیاخفته در سایه ی نیروانامانده در ساحل بی پناهینیمی از آدم و نیم ماهیای شکوه بلند اهوراآه… سارای غمگین بوداآسمان در نگاه تو خندیدعطر سیب از گلویت تراویدبرق تند نگاه تو، الماسرنگ سرخ لبان تو، گیلاسچشم هایت دو دریای پُر رازمثل ایجاز در اوج اعجازای سراپای ماهت دو بیتیای نگاهت، نگاهت دو بیتیای بلندای بالا بلایممن به چشمان تو مبتلایمبا همین واژه های زمینیای حمیرای من، کلّمینی!شاعر:#یدالله_گودرزی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • یدالله گودرزی/ ای مهربان

  • ای مهربان! که جاذبه دارد صدای توامشب پرنده می وزد از چشمهای تو !امشب حوالیِ تو مه آلود و مبهم استامشب شکفته در دلِ باران، هوای توچون ذرّه در هوای نگاهت معلّقندگنجشک های گمشده از کهربای تو !گفتم که روبروی تو آهندلی کنمامّا نمی گُذارد این دلِ آهنرُبای توگرچه تمامِ آینه ها صاف و صادقندچیزی برای عرضه ندارند جای توشبنم به روی تک تکِ گلها نشسته استپیداست در حوالیِ من ردِّ پای توامشب،شبی به وُسعتِ یلداست، خوبِ منمانندِ قصه هاست شبِ باصفای تو !«دکتر یدالله گودرزی»یلداتون پیشاپیش مبارک بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شعر یدالله گودرزی / شهاب

  • می کشم از بس عذاب از دستِ توگشته ام خُرد و خراب از دست ِ تو...:گیسوانت را پریشان کرده ایدوست دارم پیچ وتاب از دستِ تومی سُرایم با همه پیچیدگیشعرهای بی نقاب از دست ِ توگفت: مِیْ را دوست داری یا مرا؟!دوست می دارم شراب از دست تو...!گاه چون آشوبِ توفان می شویمی گریزم چون شهاب از دست تومی روی در زیر آب ازدست منمی روم تا آفتاب از دست تو!گفت: با من سختگیری می کنیمی کنم کشفِ حجاب از دست تو!گفتم: ای نامهربان، آرام باش!می شود باز انقلاب از دستِ تواین قَدَر با دینِ من بازی نکنگشته ام اهلِ کتاب از دستِ تو!عاقبت یک روز درمان می شومانتهای یک طناب از دست تو!یدالله گودرزی شهاب بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شهاب گودرزی / فتنه چنگیزی

  • ای فتنه ی چنگیزی و ای خشمِ هلاکوپس شمه ای از چشمه ی آرامش تو کو؟انگار مغول سمتِ نشابور وزیده استمی تازی وخون می چکد از باره وباروبا خشم وهیاهوی تو آیینه تَرَک خوردسرمایه ی توچیست بجز خشم و هیاهو؟!ازابروی پُرپیچ وخمت باک ندارندخُنیای خطر نیست دراین گله ی آهویک قافله مانده است به امّید تو بیدارسوسو بزن ای ماه میانِ شبِ گیسوبرگُستره ی شرقیِ این دشتِ شقایقاین قافله تاصبحِ قیامت زده اردوخواهی اگراز چاهِ اسارت بگریزیبیرون بزن ای ماه ازاین قلعه ی جادو!* دکتر شهاب گودرزی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • یداِالله گودرزی / رخ به رخ

  • رخ به رخ!این دل شکستنی است کمی التفات کندر حمل و نقلِ این دلِ من احتیاط کن!دارد هوای رابطه ها خوب می شودکوشش برای وُسعتِ این ارتباط کنای مهربان! که قهرِ تواز حد گذشته استفکری برای پاسخِ این شایعات کنمن با کمی نگاه و عسل خوب می شوم!درمانِ من به داروی چای و نبات کن!بگذر ز شاه و فیل و وزیر و سپاه و اسبرُخ بر رُخم گُذار، مرا کیش و مات کن!بازارِ شعر و عاطفه و گُل کساد شدقدری کنارِ کوچه ی باران بساط کن*قلبم به دستِ توست، مبادا که بشکنیجانِ تمامِ آینه ها احتیاط کن !#یدالله_گودرزی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • یدالله گودرزی / اردی بهشت ماه

  • سوفیا گودرزی / صبح می آید

  • صبح می آید، مرا جان می دهدشعرهایم، بوی باران می دهدصبح می آید تازه تر از بوی گلرونمایی می کنم از روی گلصبح ، سرشار حس بودن استجاده های عشق را پیمودن استشب به عمر خویش، پایان می دهدزیر پای لحظه ها جان می دهدصبح می آید، باز کن دروازه راعاشقی کن این حضور تازه را#سوفیا_گودرزی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شعر دلتنگی از دکتر یدالله گودرزی

  • در دوري چشمانِ تو دلتنگ ترينمچون بغضِ گره خورده به خود؛سنگترينم!هرچندكه ازچشمِ توافتاده ام اي دوست!شادم كه چنان اشكِ تو بي رنگ ترينممانندِچراغی تهِ یک کوچه ی بن بستاز تیرک ِ مژگانِ تو آونگ ترینم!كافي ست كه پلكي بزني تاكه بميرممن پيشِ نگاه تو هماهنگ ترينم....!#یدالله_گودرزى بخوانید, ...ادامه مطلب

  • یدالله گودرزی/ جنگل مخمل

  • #جنگل_مخملچشمانِ توشعری ست که صدقافیه داردامّاچه کنم؟با دلِ من زاویه دارد!این آبیِ بی واهمه،این شهرِستارهچون علمِ نجوم است که صدفرضیه داردچشمانِ توچون معدنی ازنور وبلور استالبتّه غنی سازیِ آن حاشیه دارد!این سفره ی رنگینِ قلمکار، کجایی ست؟کزفلفل و نعناو نمک، ادویه دارد؟!این باغِ پُراز برکت واین جنگلِ مخملبارانِ شکوفه است که هرثانیه دارداین دُرّ ِیتیمی ست که دلخواهِ جهانی ستهرعاشقِ دلخسته ازآن سهمیه دارداینقدر مرا از درِخود بازنگردان،هرقطره ازاشکِ منِ عاشق،دیه داردمن گریه کُنان قصدِتقرّب به تودارمهرکس به تونزدیک شود آتیه دارد...!#شهاب_گودرزی #شاعران_معاصر #یدالله_گودرزی #شعر_شهود #شعر_امروز بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شعر نازلی نادر الهی

  • هم آی سؤنوبدو، هم اولدوز چیراق- چیراق نازلیمآلا گؤزوندن ایراق سئوگیلیم، ایراق نازلیمگلنده ده گونشی پای گتیر کی ظولماتدیرو جانتاییمدا دا دای یوخدو بیر چیراق نازلیمهانی باهار هاوالی سئرچه لر، سیغیرچینلار؟هانی بو باغچادا باغدا او سس-سوراق نازلیم؟ساچیندا سئودا پریشانلیغین گؤره بیلممقاییت، قاییت یئنه سن آینا، من داراق نازلیمتیکان بیتیر باخیشیمدان آخی علاجیم یوخکی اللریم آسیلیبدی اوراق- اوراق نازلیمباخیشلاریندا بئشیکلنمیش آل گونشله، قاییتهم آی سؤنوبدو، هم اولدوز چیراق-چیراق نازلیمنادر الهی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • یدالله گودرزی/ طواف

  • *طواف*هرجای جهان ، این قبله نما را می گذارمباز حجرالاسود چشمانت را نشان می دهدتو کعبه ی سیال منی !که مثل نسیممدینه به مدینه می گذریو همه جا را متبرک می کنیبگذار با خلعت ِ عشق تواِحرام ببندمبگذار در آستانه ی آن چشمهااعتراف کنمبگذار گردِ دستهای توطواف کنم !دکتر یدالله گودرزی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها