ای مسافر نگاهم / یدالله گودرزی

ساخت وبلاگ

ای هیاهوی گنگ نگاهم!
ای تو شیرین ترین اشتباهم

بی تو پایان ندارد جنونم
با خیال تو من روبه راهم

رنگی از چشمهای تو دارد
این همه روزهای سیاهم

لحظه ا ی بر من آغوش بگشا
ای تو تنهاترین جانپناهم

تو بلندای سرخ طلوعی
من تمنّای سبز گیاهم

سفره ا ی باصفاتر ز دریا
کرده ا ی از نگاهت فراهم

ای مسافر از این شهر، برگیر
دست این مردِ آواره را، هم!

بعد از آن خواب از چشم من رفت
تا ز برق نگاهت سخن رفت

بعد از آن حرف هایم عوض شد
رنگ دنیا برایم عوض شد

چهره ی روشنی جلوه گر گشت
نوبت عاشقی باز برگشت

عشق، گرم حضوری دگر شد
شعر من نیز جوری دگر شد

مریم پاک و تنهای شرقی!
ای عروس غزلهای شرقی!

رفته در هاله ی خواب و رؤیا
خفته در سایه ی نیروانا

مانده در ساحل بی پناهی
نیمی از آدم و نیم ماهی

ای شکوه بلند اهورا
آه… سارای غمگین بودا

آسمان در نگاه تو خندید
عطر سیب از گلویت تراوید

برق تند نگاه تو، الماس
رنگ سرخ لبان تو، گیلاس

چشم هایت دو دریای پُر راز
مثل ایجاز در اوج اعجاز

ای سراپای ماهت دو بیتی
ای نگاهت، نگاهت دو بیتی

ای بلندای بالا بلایم
من به چشمان تو مبتلایم

با همین واژه های زمینی
ای حمیرای من، کلّمینی!

شاعر:#یدالله_گودرزی

بهترین شعرهایی که خوانده ام...
ما را در سایت بهترین شعرهایی که خوانده ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 36 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 19:44